حلماحلما، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

نور چشمی

تولد...

٩... ١٠.. ١٥.. ٢٠... ٢٧.. ٢٨... بالاخره 28 شهریور 1391 رسید و حلما خانوم تصمیم گرفت پا به این دنیای خاکی بگذاره..البته خوب روزی رو برای اومدن انتخاب کرد... دقیقا سالگرد ازدواج مامان و بابا... بابا و مامانش هم از این هدیه حضرت معصومه خیلی خیلی ممنونیم.. روز تولد حلما خانوم همون روز تولد حضرت فاطمه معصومه و روز دختر بود.خدا قشنگترین هدیه زندگیمونو به ما داد ...یه هدیه بی نهایت قشنگ و بزرگ...
30 شهريور 1391

منتظرتیم

سلام حلما خانم ،کوچولوی مامان و بابا عزیزکم الان 38 هفته و دو روز از بارداری من می گذره و همه هر لحظه منتظر هستند تا شما تصمیم به آمدن بگیرید ،مخصوصا من و بابایی که تو آماده باش کامل هستیم و ثانیه ها رو میشماریم . البته خیالت راحت ما  سعی کردیم به کمک بزرگترها وسایل مورد نیاز شما رو فراهم کنیم. کوچولوی من ،با مشورت دکترم اگر تا سه شنبه 28 شهریور شما نیایید ما میایم سراغتون تا شما نهایتا چهارشنبه پا به این دنیا یگذارید. فکر کنم به خواست خدا و اگر مشکلی پیش نیاد هفته دیگه همین موقع صدای شما تو خونه ما می پیچه البته اگر سر و صدای بقیه بذاره .بی صبرانه دوست دارم ببینمت و بغلت کنم . اینم عکسای اتاق شماست، جیگرکم ...
26 شهريور 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نور چشمی می باشد